نامه جمعيت طلاب انقلاب اسلامي خطاب به فقهاي شوراي نگهبان:
آقاي روحاني نه تاليف فقهي دارد، نه کرسي درس و نه تاييديه اجتهاد از علما/ براي حفظ جايگاه مجلس خبرگان ترتيبي اتخاذ فرماييد که وجود شرط اجتهاد در ايشان مجدداً احراز شود
جامعه ما در دوسال اخير شاهد اظهار نظرات و اعلام مواضع متعددي از ايشان بوده که به صراحت با مباني ديني و فقهي منافات دارد، يا دست کم قدرت و مهارت استنباط عالمانه ايشان از منابع دين را با ترديد جدي مواجه کرده است. مواضع ناصحيح و نظرات ناپخته ايشان که در زمان خود با واکنش هاي شديد علما و مراجع و فقهاي عظام و حتي رهبر معظم انقلاب مواجه شده است
به گزارش خبرنگار
سلام لردگان به نقل از رجا نيوز ، جمعيت طلاب انقلاب اسلامي در نامهاي به فقهاي شوراينگهبان خواستار بررسي اجتهاد حسن روحاني شد.
به گزارش رجانيوز در اين نامه آمده است که عليرغم اينکه حضور در دورههاي قبلي مجلس خبرگان به معناي تاييد اجتهاد افراد است، اما ممکن است «با مرور زمان به علل مختلفي نظير دوري از فضاي درس و بحث، تغيير نگرش در افکار و... ملکه اجتهاد زائل شده يا تضعيف گردد». از سوي ديگر در «سوابق سياسي و اجرايي ايشان منصبي که لازمه آن اجتهاد باشد موجود نيست» و در سابقه علمياش هم «هيچ گونه تأييديهاي دال بر اجتهاد» وجود ندارد. همچنين «کرسي درس و بحث يا تاليفي فقهي و اصولي از ايشان که مورد بررسي اهل خبره قرار گيرد» هم وجود ندارد. جمعيت طلاب انقلاب اسلامي با توجه به اين مسائل از فقهاي شوراينگهبان درخواستکردهاندبا بررسي مجدد «وجود شرط اجتهاد در ايشان مجدداً احراز شود.»
متن کامل اين نامه به شرح زير است:
باسمه تعالي
محضر مبارک فقهاي محترم شوراي نگهبان (دامت توفيقاتهم)
سلام عليکم ورحمة الله
طبق قانون يکي از شرايط حضور در مجلس خبرگان رهبري داشتن ملکه اجتهاد است. همانگونه که مستحضر مي باشيد، در بدو امر ممکن است شخصي داراي اين ملکه باشد اما با مرور زمان به علل مختلفي نظير دوري از فضاي درس و بحث، تغيير نگرش در افکار و... ملکه اجتهاد زائل شده يا تضعيف گردد. در اين صورت چنين شخصي ديگر متلبس به آن ملکه نيست نمي توان او را حقيقتاً مجتهد ناميد. شرايط ديگر مانند عدالت و التزام به قانون اساسي نيز همين گونه است.
در انتخابات پيشرو، شوراي محترم نگهبان اعلام نموده است کساني که در دوره قبل عضو مجلس خبرگان بودهاند و يا کساني که در منصبي بودهاند که لازمه آن اجتهاد است و اين امر مورد تاييد امام يا رهبري بوده نياز به امتحان ندارند و اجتهادشان محرز است. به نظر ميرسد اين مسأله نياز به تجديد نظر داشته و نمي توان آن را به طور عام و مطلق بيان کرد؛ بلکه بايد راهي براي تقييد آن باز نمود.
به عنوان نمونه جناب آقاي حجت الاسلام دکتر حسن روحاني که در دورههاي قبل خبرگان حضور داشته اند، امروز براي شوراي نگهبان مجتهد تلقي ميشود. در حالي که
اولا؛ در سوابق سياسي و اجرايي ايشان منصبي که لازمه آن اجتهاد باشد موجود نيست.
ثانيا؛ در سابقه علمي وي هيچ گونه تأييديهاي دال بر اجتهاد ايشان وجود ندارد.
ثالثا؛ کرسي درس و بحث يا تاليفي فقهي و اصولي از ايشان که مورد بررسي اهل خبره قرار گيرد تا اجتهاد ايشان مشخص شود يافت نشده است.
افزون بر اين، با فرض تسلّم اجتهاد سابق ايشان، به نظر ميرسد امروز بايد نسبت به تبحّر وي در استنباط و تفقه به ديده ترديد نگريست. جامعه ما در دوسال اخير شاهد اظهار نظرات و اعلام مواضع متعددي از ايشان بوده که به صراحت با مباني ديني و فقهي منافات دارد، يا دست کم قدرت و مهارت استنباط عالمانه ايشان از منابع دين را با ترديد جدي مواجه کرده است. مواضع ناصحيح و نظرات ناپخته ايشان که در زمان خود با واکنش هاي شديد علما و مراجع و فقهاي عظام و حتي رهبر معظم انقلاب مواجه شده است، اين ظن قوي را ايجاد مي کند که به سبب حضور متوالي در مناصب سياسي و خدمتگزاري اجرايي و دوري از فضاي درس و بحث حوزوي، معلومات ايشان غبار گرفته و به فراموشي گراييده و ملکه اجتهاد ايشان زائل شده است. اين ظن قوي –اگر گفته نشود يقين- جايي براي استصحاب بقاي ملکه اجتهاد در ايشان باقي نگذاشته است.
در ذيل به برخي مواضع ايشان در سالهاي اخير اشاره ميشود تا آشکار گردد اين گونه سخنان از لسان يک طلبه فاضل هم خارج نميشود، چه رسد به يک مجتهد و فقيه!
مستحضريد که فعل معصوم به عنوان يکي از منابع فقهي مورد اتفاق و فقها و مستند مجتهدان در بسياري از احکام شرعي است. در دو مورد به طور مشخص جناب آقاي حجة الاسلام دکتر حسن روحاني برداشتهاي خلاف مباني اصولي و استنباطهاي بعيدي از دو واقعه تاريخي به عنوان فعل معصوم ارائه داده اند.
اول: ايشان فرمودند: «درس و پيام امام حسين(ع) درس برادري، وحدت، گذشت و قبول توبه از يکديگر است و درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازين ميباشد. در شب تاسوعا امام حسين(ع) خيمهاي برپا کرد و عمر سعد را به مذاکره دعوت نمود؛ امامي که آگاه است که فردا او و يارانش توسط همين عمر بن سعد و ياران نادانش به شهادت خواهند رسيد، اما خواست که با دنيا اتمام حجت کند و از همينرو در آن شب، ساعتها با عمر سعد مذاکره کرد، تا نتيجه رويارويي آنان به جنگ ختم نشود.» ۳۰/۷/۹۳
اين سخنان غير منطقي و خلاف موازين اجتهادي که با واکنش ائمه جمعه و علما واقع شد، بعدها توسط رهبر معظم انقلاب نيز مورد نقد و اعتراض قرار گرفت. معظّم له با استفهام توبيخي تصريح کردند: «يک عدّهاي در قضيّهي مذاکره و مسئلهي مذاکره سهلانگاري ميکنند، سهلانديشي ميکنند، مطلب را درست نميفهمند. عمق مسائل را نميفهند. وقتي صحبت مذاکره ميشود، ميگويند آقا شما چرا با مذاکرهي با آمريکا مخالفت ميکنيد؟ خب اميرالمؤمنين هم مذاکره کرد با فلانکس، امام حسين هم مذاکره [کرد]. خب اينها نشاندهندهي سهلانديشي است، نشاندهندهي نرسيدن به عمق مسئله است. اينجور نميشود مسائل کشور را تحليل کرد؛ با اين نگاه عاميانه و سادهانديشانه نميشود به مصالح کشور رسيد. اوّلاً اميرالمؤمنين که با زبير يا امام حسين که با ابنسعد حرف ميزند، او را نصيحت ميکند؛ بحث مذاکرهي به معناي امروزي نيست؛ مذاکرهي امروزي يعني معامله، يعني يک چيزي بده، يک چيزي بگير. اميرالمؤمنين با زبير معامله ميکرد که يک چيزي بده، يک چيزي بگير؟ امام حسين با ابنسعد معامله ميکرد که يک چيزي بده يا يک چيزي بگير؟ [هدف] اين بود؟ تاريخ را اينجور ميفهميد؟ زندگي ائمّه را اينجور تحليل ميکنيد؟» ۱۵/۷/۹۴
دوم: ايشان اخيرا در جمع استانداران بيان داشتند: «اميرالمؤمنين مشاهده کردند که در فارس شلوغ است و کسي نميتواند اداره کند و سياستمدار پختهاي را و برخي مواقعي تا حدي قابل قبول بود زيادبن ابيه را استاندار فارس کرد که وي پدر عبيداللهبن زياد بود، اما الان دولت يک همچنين فردي را قرار دهد، چه ميشود؟ حالا آن اميرالمؤمنين با آن عظمت، بضاعت و مقام و سياست است ما کجا و او کجا؟ ما بايد خاک پايش را توتياي چشم کنيم». اين در حالي است که مورخان اسلام اتفاق دارند زياد بن ابيه در دوران استانداري بر فارس يکي از افراد وفادار به نظام علوي بوده است.
صرف نظر از اين دو مورد که به وضوح نشان دهنده عدم دقت فقهي اصولي ايشان و فقدان عمق لازم براي اجتهاد است، اظهار نظرهاي معروف ديگري هم از ايشان منتشر شده که نمايانگر برخورد سطحي ايشان با ديدگاههاي فقهي است. مثلاً:
- هيچکس در مميزي، بالاتر از وجدان افکار عمومي نيست؛ آنها ميدانند به استقبال چه کتابي بروند و چه کتابي را در انزوا قرار دهند. صاحبان فرهنگ ما نياز به ارشاد و گشت ارشاد ندارند.
- تقسيم هنرمندان به هنرمندان ارزشي و غير ارزشي بي معناست.
- حکومت وظيفه ندارد مردم را با اجبار و شلاق به بهشت ببرد.
- پليس وظيفهاش اجري قانون است نه اجراي اسلام.
با توجه به مطالب فوق الذکر امروز اجتهاد جناب آقاي حجت الاسلام دکتر حسن روحاني با ترديد جدي مواجه است. لذا مستدعي است براي حفظ جايگاه مجلس خبرگان ترتيبي اتخاذ فرماييد که وجود شرط اجتهاد در ايشان مجدداً احراز شود.
وفّقنا الله وإيّاکم لمرضاته
والسلام عليکم و رحمة الله
جمعيت طلاب انقلاب اسلامي
انتهاي پيام/ب